مقایسه درآمدهای نفتی 3 رییس جمهور اخیر ایران
قیمت نفت به ۸۸ دلار رسیده است و نفت ۱۰۰ دلاری نیز در دسترس به نظر میرسد اما شاید آخرین دور از قیمتهای رویایی نفت باشد
مقایسه درآمدهای نفتی 3 رییس جمهور اخیر ایران!
به گزارش بورس فردا و به نقل از بورسان، قیمت نفت به ۸۸ دلار رسیده است و نفت ۱۰۰ دلاری نیز در دسترس به نظر میرسد اما شاید آخرین دور از قیمتهای رویایی نفت باشد. نکته جالب توجه اینکه دوباره در یک دولت اصولگرا احتمال قیمتهای بالای نفت مطرح است و اگر این موضوع با احیای برجام همراه شود میتواند درآمد سرشاری را برای اقتصاد ایران رقم بزند. با این حال وقتی به درآمد حیرتانگیز نفت ایران در ۸ سال ریاست جمهوری احمدینژاد نگاه میکنیم نتیجه آن را در اقتصاد ایران جهش قابل توجه قیمت دلار در سالهای بعد و تورمهای سنگین میبینیم. ارزهای نفتی برای اقتصاد ایران هم میتواند عامل خیر باشد و هم عامل شر. خیر آن در تشکیل سرمایه ثابت قابل رصد است و اما استفاده نادرست از ارزهای نفتی در مواردی مانند سرکوب دلار و پولپاشی بیحساب و کتاب دولت آواری بر اقتصاد ایران در میانمدت است مانند ده سال گذشته.
درآمد نفتی کشور در دوران احمدینژاد بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار بوده است. در حالیکه در دوره دوم خاتمی درآمد نفتی کشور مجموعا حدود ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است. تنها در سال ۹۰ ارزش صادرات نفتی کشور ۱۰۸ میلیارد دلار بوده است که از کل دوران خاتمی بیشتر است. مجموع درآمد نفتی دوران روحانی نیز با لحاظ نیمه نخست سال ۱۴۰۰ به ۳۳۸ میلیارد دلار رسیده است. حالا قیمت دوباره به ۸۸ دلار رسیده است و نفت ۱۰۰ دلاری در دسترس است. با نفت صد دلاری ارز حاصل از صادرات نفت کشور میتواند سالانه به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برسد. این نکته باید مورد توجه قرار گیرد آمار از گزارشهای فصلی بانک مرکزی استخراج شده و شامل نفت، گاز، مایعات و میعانات گازی است.
فرصت پایانی برای اقتصاد ایران؟
این بار اما داستان متفاوت است. سالهاست که نسبت به پایان دوران نفت از سوی کارشناسان هشدار داده میشود. به نظر میرسد با عزم جدی کشورهای توسعهیافته برای حرکت به سمت حذف سوختهای فسیلی و رفتن به سمت انرژیهای پاک گرچه در میانمدت قیمت نفت میتواند مسیر صعودی را در پیش بگیرد اما در بلندمدت احتمالا شاهد دوران افول نفت باشیم، حداقل در شرایط کنونی سناریو محتمل این است. این بار اگر پول نفت در بیراهه استفاده شود شرایط بسیار دشوارتر از گذشته خواهد بود. به نوعی این بار با هدر دادن ارزهای نفتی مشابه گذشته میراث تورمی سنگین را برای آیندگان خواهیم داشت.
پول نفت کجا رفت؟
دولت به عنوان بزرگترین پیمانکار اقتصاد ایران محسوب میشود. بودجههای عمرانی یا تملک داراییهای سرمایهای در بودجه عمومی دولت نیز منبعی جز نفت نداشته است. طبیعی است زمانیکه پول نفتی در میان نباشد یا اینکه دولت برای جبران هزینههای جاری خود نفت بفروشد دیگر جایی برای بودجه عمرانی نمیماند. کاری که دولتها در ایران انجام میدهند ولخرجی در زمان افزایش درآمدهای نفتی است. به این ترتیب دست و دلبازی دولت در زمان درآمدهای نفتی سرشار به جای استفاده بهینه از آن در زیرساختها نهتنها مسیر توسعه کشور را به بیراهه منحرف میکند در عین حال فضا را برای تورمهای سنگین آتی مهیا میکند.
به این ترتیب دولتها در دوره درآمدهای سرشار نفتی تن به تراز عملیاتی (اختلاف درآمدهای عمومی و پرداختهای جاری) منفی سنگین میدهند. این تراز منفی معمولا با ریال حاصل از ارز نفتی جبران میشود. در سالهای بعد از آن که به هر دلیلی مانند افت قیمت نفت یا کاهش میزان صادرات (تحریم یا افت تولید) درآمدهای نفتی به میزان قبل بهدست دولت نمیرسد، تراز منفی عملیاتی تشدید میشود و دولت اجازه دستدرازی به بانک مرکزی میدهد و این همان چاپ پول است.
در عین حال وقتی به روند تشکیل سرمایه در کشور نگاه میکنیم اثر درآمدهای نفتی بالا در موجودی سرمایه کشور مشهود است. موجودی سرمایه همان داراییهای ثابت مشهود مانند ساختمان یا تجهیزات و ماشینآلات است. درآمدهای نفتی بالا دست دولتها را میتواند برای سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصاد کشور باز میگذارد و در نتیجه شاهد تشکیل سرمایه هستیم. نکته جالب توجه اینکه در دوره دوم دولت خاتمی با درآمد نفتی حدود ۱۰۰ میلیارد دلاری نزدیک به ۴۰ درصد افزایش موجودی سرمایه ماشینآلات را شاهد بودهایم و در ۸ سال ریاست جمهوری احمدینژاد با بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت کل رشد موجودی سرمایه ماشینآلات کشور ۶۰ درصد بوده است. در دورههای بعد نیز با کاهش درآمدهای نفتی مسیر تشکیل سرمایه کشور منفی شد. جالب توجه در ۲۰ سال اخیر آمار رسمی خروج ۱۶۴ میلیارد دلار سرمایه را نشان میدهد. در نتیجه این ارز نفتی و سرکوب ارزی و در ادامه بیثباتی اقتصادی و وضعیت سیاسی و اجتماعی یا به خروج سرمایه ختم شده است یا رشد هزینههای دولت و تورم.
آیا رئیسی ارزهای نفتی را هدر میدهد؟
دولت رئیسی حالا با قیمت نفت بالا و احتمالا احیای برجام میتواند درآمد سنگینی از نفت را داشته باشد. همانطور که اشاره شد شاید این آخرین فرصت برای اقتصاد ایران برای استفاده بهینه از درآمد نفتی است. در بخش قبل نیز اشاره شد که درآمد نفتی بالا این وسوسه را در دولتها ایجاد میکند که بریز و بپاش سنگینی به راه بیاندازند و اما در سالهای بعد که درآمدهای نفتی افت پیدا میکند شاهد جهش تورمی و نرخ دلار هستیم. جالب توجه است که پس از دولت احمدینژاد طی ده سال گذشته نزدیک به ۷۰۰ درصد نرخ تورم را شاهد بودیم. البته منظور این نیست که تمام تورم ناشی از سیاستهای اشتباه آن دوران بود و اما نمیتوان اثر مخرب این درآمدهای سرشار نفت را نادیده گرفت. نرخ دلار از ابتدای ۸۰ تاکنون در اقتصاد ایران با مجموع درآمد نفتی بیش از یک تریلیون دلاری بیش از ۳۰ برابر شده است.
حالا رئیسی هم میتواند همان سیاست اشتباه را ادامه دهد و در صورت دستیابی به درآمدهای سرشار به جای سرمایهگذاری درآمدها را صرف هزینههای جاری یا به خروج سرمایه کمک میکند و از این مسیر نیز با ارزپاشی نرخ دلار را سرکوب کند. فرصت طلایی به دولت رئیسی رسیده است. نخست باید درک شود که دلیل رشد قیمت نفت ربطی به دولت رئیسی نیست و پیشبینی برای نفت ۱۰۰ دلاری با توجه به تنگنای سمت عرضه و همچنین بازگشت حجم سنگین تقاضا در پساکرونا و در عین حال سیاستهای محیط زیستی (کاهش سرمایهگذاری در حوزه نفت) و سیاستهای انبساطی سنگین بانکهای مرکزی جهان برای جبران اثرات رکودی کرونا مرتبط است. این درآمد نفتی شاید چندان دوامی نداشته باشد و این فرصت آخر برای استفاده بهینه از این درآمدها است. شاید بهترین راه این بار سیاستهای ریاضتی برای عدم خرج ارزهای نفتی و سرمایهگذاری آنها باشد تا در عین حال مجال یا اجباری برای سرمایهگذاری بخش خصوصی یا ورود سرمایهگذار خارجی ایجاد شود.